اكسير محبت
برگرفته از كتاب جاذبه و دافعه علی عليهالسلام متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری ص 94-99.
شعرای فارسی زبان عشق را " اكسير " ناميدهاند . كيمياگران معتقد بودند كه در عالم ، مادهای وجود دارد به نام " اكسير " يا " كيميا " كه میتواند مادهای را به ماده ديگری تبديل كند . قرنها به دنبال آن میگشتند . شعرا اين اصطلاح را استخدام كردند و گفتند آن اكسير واقعی كه نيروی تبديل دارد عشق و محبت است زيرا عشق است كه میتواند قلب ماهيت كند . عشق مطلقا اكسير است و خاصيت كيميا دارد ، يعنی فلزی را به فلز ديگر تبديل میكند مردم هم فلزات مختلفی هستند : «الناس معادن كمعادن الذهب و الفضة » . عشق است كه دل را دل میكند و اگر عشق نباشد دل نيست ، آب و گل است هر آن دل را كه سوزی نيست دل نيست دل افسرده غير از مشت گل نيست الهی ! سينهای ده آتش افروز در آن سينه دلی و ان دل همه سوز از جمله آثار عشق نيرو و قدرت است . محبت نيرو آفرين است ، جبان را شجاع میكند . يك مرغ خانگی تا زمانی كه تنهاست بالهايش را روی پشت خود جمع میكند ، آرام میخرامد ، هی گردن میكشد كرمكی پيدا كند تا از آن استفاده نمايد ، از مختصر صدائی فرار میكند ، در مقابل كودكی ضعيف از خود مقاومت نشان نمیدهد ، اما همين مرغ وقتی جوجه دار شده ، عشق و محبت در كانون هستيش خانه كرد ، وضعش دگرگون میگردد ، بالهای بر پشت جمع شده را به علامت آمادگی برای دفاع پائين میاندازد ، حالت جنگی به خود میگيرد ، حتی آهنگ فريادش قويتر و شجاعانهتر میگردد . قبلا به احتمال خطری فرار میكرد اما اكنون به احتمال خطری حمله میكند ، دليرانه يورش میبرد . اين محبت و عشق است كه مرغ ترسو را به صورت حيوانی دلير جلوهگر میسازد . عشق و محبت ، سنگين و تنبل را چالاك و زرنگ میكند و حتی از كودن ، تيزهوش میسازدعشق ، قوای خفته را بيدار و نيروهای بسته و مهار شده را آزاد میكند نظير شكافتن اتمها و آزاد شدن نيروهای اتمی . عشق الهام بخش است و قهرمان ساز . چه بسيار شاعران و فيلسوفان و هنرمندان كه مخلوق يك عشق و محبت نيرومندند عشق نفس را تكميل و استعدادات حيرت انگيز باطنی را ظاهر میسازد . از نظر قوای ادراكی الهام بخش و از نظر قوای احساسی ، اراده و همت را تقويت میكند ، و آنگاه كه در جهت علوی متصاعد شود كرامت و خارق عادت به وجود میآورد . روح را از مزيجها و خلطها پاك میكند و به عبارت ديگر عشق تصفيه گر است . صفات رذيله ناشی از خودخواهی و يا سردی و بیحرارتی را از قبيل بخل ، امساك ، جبن ، تنبلی ، تكبر و عجب ، از ميان میبرد . حقدها و كينهها را زائل میكند و از بين برمی دارد گو اينكه محروميت و نا كامی در عشق ممكن است به نوبه خود توليد عقده و كينهها كند . از محبت تلخها شيرين شود از محبت مسها زرين شود
نظرات شما عزیزان: